جدول جو
جدول جو

معنی مرده دل - جستجوی لغت در جدول جو

مرده دل
دل مرده، افسرده، بی حال، ملول، برای مثال طبیب راه نشین درد عشق نشناسد / برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی (حافظ - ۹۴۰)
تصویری از مرده دل
تصویر مرده دل
فرهنگ فارسی عمید
مرده دل
(مُ دَ / دِ دِ)
دل افسرده. افسرده خاطر. ملول. دل مرده. بی نشاط. بی شور و شوق و هیجان. سرددل. که فاقد وجد و حال و ذوق است. مقابل زنده دل:
بی اویتیم و مرده دلند اقربای او
کو آدم قبایل و عیسای دوده بود.
خاقانی.
گر چه بسی بردمید مرده دلان را به زور
همدم عیسی شود جز به دم سوسمار.
خاقانی.
بر مرده دلان به صور آهی
این دخمۀ باستان شکستم.
خاقانی.
در تن هر مرده دل عیساصفت
از تلطف تازه جانی کرده ای.
(از لباب الالباب).
اگر برنخیزد به آن مرده دل
که خسبد از او خلق افسرده دل.
سعدی.
طبیب راه نشین درد عشق نشناسد
برو به دست کن ای مرده دل مسیح دمی.
حافظ
لغت نامه دهخدا
مرده دل
افسرده خاطر، سرددل، ملول
تصویری از مرده دل
تصویر مرده دل
فرهنگ لغت هوشیار
مرده دل
افسرده، نژند، غمگین، دل مرده، بی نشاط
متضاد: زنده دل، پرنشاط
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مرده دل
نیمه جان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از میوه دل
تصویر میوه دل
کنایه از فرزند، قرّة العین، درّ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
روشن ضمیر، روشن روان، مقابل مرده دل و افسرده دل، خوشحال، شاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزرده دل
تصویر آزرده دل
دلتنگ، ملول. رنجیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساده دل
تصویر ساده دل
راستگو، بی ریا، بی مکر و حیله، بی کینه، پاکیزه درون، زودباور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقده دل
تصویر عقده دل
غم دل، غم، غصه، گله، شکایتی که در دل نهفته باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرده شو
تصویر مرده شو
مرده شور، آنکه مردگان را غسل می دهد، غسال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرده در
تصویر پرده در
کسی که راز دیگری را فاش کند و او را رسوا و بی آبرو سازد، برای مثال اشک من گر ز غمت سرخ برآمد چه عجب / خجل از کردۀ خود پرده دری نیست که نیست (حافظ - ۱۶۴)، بی شرم، گستاخ
فرهنگ فارسی عمید
(مُ دَ / دِ دِ)
صفت مرده دل. مرده دل بودن. افسردگی. ملالت. بی شور و شوقی. رجوع به مرده دل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از برده دل
تصویر برده دل
کسی که از شدت عشق دل وی اسیر شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقده دل
تصویر عقده دل
گره دل اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده ری
تصویر مرده ری
مرده ریگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزرده دل
تصویر آزرده دل
مرده دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده کش
تصویر مرده کش
کسی که شغلش بردن مردگان بگورستان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فسرده دل
تصویر فسرده دل
مردم دل افسرده و دل مرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده شو
تصویر مرده شو
کسی که شغلش شستشو و غسل دادن مردگان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرده دلی
تصویر مرده دلی
حالت و کیفیت مرده دلی افسردگی دل مردگی مقابل زنده دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پژمرده دل
تصویر پژمرده دل
افسرده خسته دل پژمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرده در
تصویر پرده در
هاتک استار هتاک فاش کننده اسرار مقابل پرده دار پرده پوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده دل
تصویر ساده دل
صادق و بی نفاق، مردم صادق و بی نفاق، بی مکر و حیله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
خوشحال، روشن ضمیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میوه دل
تصویر میوه دل
کنایه از فرزند است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرده ری
تصویر مرده ری
((~. رِ))
مرده ریگ، میراث، مجازاً پست، ناچیز، فرومایه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عقده دل
تصویر عقده دل
غم دل، غصه درونی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساده دل
تصویر ساده دل
((~. دِ))
زودباور، احمق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آزرده دل
تصویر آزرده دل
((~. دِ))
رنجیده، ملول، آزرده خاطر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
Lively
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
живой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
lebendig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
жвавий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زنده دل
تصویر زنده دل
żywotny
دیکشنری فارسی به لهستانی